اشعار عباس صفاری

اشعار عباس صفاری,اشعار عباس صفاری کبریت خیس,اشعار عباس صفاریان,اشعار عباس صفاری سنگ,اشعار عباس صفاری,شعر عباس صفاری سنگ,مجموعه اشعار عباس صفاری,اشعار کوتاه عباس صفاری,دانلود اشعار عباس صفاری,اشعار عاشقانه عباس صفاری,شعر عباس صفاری سنگ,شعر عباس صفاری درباره سنگ,شعر عباس صفاری,شعر عباس صفاری در مورد سنگ,متن شعر سنگ عباس صفاری,دانلود شعر سنگ عباس صفاری,شعرهای کوتاه عباس صفاری,شعر کوتاه عباس صفاری,دانلود شعر عباس صفاری,دانلود کتاب شعر عباس صفاری,دانلود شعر های عباس صفاری,شعر عاشقانه از عباس صفاری,شعر عباس صفاری,شعر عباس صفاری سنگ,شعر عباس صفاری در مورد سنگ,شعر عباس صفاری درباره سنگ,شعر عباس صفاری,شعر عباس صفاری سنگ,اشعار عباس صفاری کبریت خیس,اشعار عباس صفاریان,اشعار عباس صفاری سنگ,نقد شعر عباس صفاری,متن شعر سنگ عباس صفاری,دانلود شعر سنگ عباس صفاری,اشعار عباس صفاری,شعر از عباس صفاری,شعر کوتاه عباس صفاری,شعر سنگ از عباس صفاریان,نقد اشعار عباس صفاری

اشعار عباس صفاری

در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد عباس صفاری برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید

تعبیر خواب گربه , تعبیر خواب بچه گربه , تعبیر خواب زاییدن گربه , تعبیر خواب گاز گرفتن گربه , تعبیر خواب گربه سفید

نمی دانم

تاثیر خنده های توست

یا ور رفتن با گل های باغچه

که آینه مدتی است

جوان تر از

پارسال نشانم می دهد

شعر پدر , شعر در مورد پدر , شعر درباره پدر , شعر در وصف پدر

اشعار عباس صفاری

شعر مادر , شعر در مورد مادر , شعر درباره مادر , شعر در وصف مادر

اگر سی سال پیش پرسیده بودی

از هر آستینم برایت

چند تعریف آماده و کامل

که مو لای درزش نرود

بیرون می کشیدم

شعر دوست , شعر در مورد دوست , شعر درباره دوست , شعر در وصف دوست

اشعار عباس صفاری کبریت خیس

شعر دریا , شعر در مورد دریا , شعر درباره دریا , متن در مورد دریا , اس ام اس در مورد دریا

در این سن و سال اما

فقط می توانم دستت را

که هنوز بوی سیب می دهد بگیرم

و بازگردانمت به صبح آفرینش

از پروردگار بخواهم

به جای خاک و گل

و دنده ی گمشده من

این بار قلم مو به دست بگیرد

و تو را به شکل آب بکشد

رها از زندان پوست

و داربست استخوان هایت

و مرا

به شکل یک ماهی خونگرم

که بی تو بودنش مصادف

با هلاکت بی برو برگرد.

شعر برادر , شعر در مورد برادر , شعر درباره برادر , شعر در وصف برادر

اشعار عباس صفاریان

شعر خواهر , شعر در مورد خواهر , شعر درباره خواهر , شعر در وصف خواهر

شمع نیستم

که به یک فوت تو

کلاه از سرم بیفتد

شعر زندگی , شعر در مورد زندگی , شعر درباره زندگی , شعر در وصف زندگی

اشعار عباس صفاری سنگ

شعر مهر ماه , شعر در مورد مهر ماه , شعر درباره مهر ماه , شعر در وصف مهر ماه

رسم دهان دوختن نیز تازگی ها

با رواج شکنجه ی روح

یکسره منسوخ شده است

شعر عشق , شعر در مورد عشق , شعر درباره عشق , شعر در وصف عشق

اشعار عباس صفاری

شعر گل , شعر در مورد گل , شعر درباره گل , شعر در وصف گل

اصلن لازم نیست از این پس

حرفی بزنم

دهانم را باز نکرده دنباله ی حرفم را

پرندگان می گیرند و صدا در صدا

گوش فلک را هم کر می کنند

چه برسد به گوش های تازه تنیده ی تو

شعر شب بخیر , شعر در مورد شب بخیر , شعر درباره شب بخیر , شعر در وصف شب بخیر

شعر عباس صفاری سنگ

شعر صبح بخیر , شعر در مورد صبح بخیر , شعر درباره صبح بخیر , شعر در وصف صبح بخیر

تو دیر جنبیدی زرنگ

پیش از آن که سنگ را

به جانب دریا پرتاب کنم

باید دستم را می گرفتی

حالا جلوی این موج ها را که دایره وار

به سمت اسکله ها می روند

دیگر نمی توان گرفت

شعر عید غدیر , شعر در مورد عید غدیر , شعر درباره عید غدیر , شعر در وصف عید غدیر

مجموعه اشعار عباس صفاری

شعر تنهایی , شعر در مورد تنهایی , شعر درباره تنهایی , شعر در وصف تنهایی

این را هم بگویمت؛

عروسک “وودوئی” که قلب پارچه ای اش را

سوزن باران کرده ای

المثنای من نیست

شعر تولد , شعر در مورد تولد , شعر درباره تولد , شعر در وصف تولد

اشعار کوتاه عباس صفاری

شعر ماه محرم , شعر در مورد ماه محرم , شعر درباره ماه محرم , شعر در وصف ماه محرم

المثنای من امشب

گربه ی سیاهی است

که راه پس و پیش

اگر نداشته باشد

خیز برمی دارد

به سمت صورت حق به جانبت

و چنگال های تیزش را

نه بر پوستی که قرار است

پشت سر بگذاری

بلکه بر روح تو خواهد کشید

خطوط خونچکانی که به یادگار از من

با خود به ابدیت ببری.

شعر لیاقت , شعر در مورد لیاقت , شعر درباره لیاقت , شعر در وصف لیاقت

دانلود اشعار عباس صفاری

شعر لب , شعر در مورد لب , شعر درباره لب , شعر در وصف لب

یاد گرفته‌ام تنهایی را

ماهرانه پشت روزنامه‌ای

پنهان کنم

اما از مهتاب

که بوی شانه‌های تو می‌داد

چیزی را نمی‌توان پنهان کرد.

شعر لبخند , شعر در مورد لبخند , شعر درباره لبخند , شعر در وصف لبخند

اشعار عاشقانه عباس صفاری

شعر ادب , شعر در مورد ادب , شعر درباره ادب , شعر در وصف ادب

آسمان

و هر چه آبیِ دیگر

اگر چشمان تو نیست

رنگ هدر رفته است

بر بوم روزهای حرام شده

چه رنگ‌ها که هدر رفتند

و تو نشدند.

شعر انسانیت , شعر در مورد انسانیت , شعر درباره انسانیت , شعر در وصف انسانیت

شعر عباس صفاری سنگ

شعر تهران , شعر در مورد تهران , شعر درباره تهران , شعر در وصف تهران

تا چشم کار می‌کند

تو را نمی‌بینم.

شعر آسمان , شعر در مورد آسمان , شعر درباره آسمان , شعر در وصف آسمان

شعر عباس صفاری درباره سنگ

شعر خداحافظی , شعر در مورد خداحافظی , شعر درباره خداحافظی , شعر در وصف خداحافظی

از نشان‌هایی که داده‌اند

باید همین دور و برها باشی

زیر همین گوشه از آسمان

که می‌تواند فیروزه‌ای باشد

جایی در رنگ‌های خلوت این شهر

در عطر سنگین همین ماه

که شب بوها را

گیج کرده است

پشت یکی از همین پنجره‌ها

که مرا در خیابان‌های دربه‌در این شهر

تکثیر می‌کند.

شعر مرگ , شعر در مورد مرگ , شعر درباره مرگ , شعر در وصف مرگ

شعر عباس صفاری

شعر ماه اردیبهشت , شعر در مورد ماه اردیبهشت , شعر درباره ماه اردیبهشت , شعر در وصف ماه اردیبهشت

تا به اینجا تمام نشانی‌ها

درست از آب درآمده است.

اما چرا تا چشم کار می کند

تو را نمی بینم؟!

بخواب عشقم , بخواب عشقم شعر , بخواب عشقم شعرنو , آسوده بخواب عشقم

شعر عباس صفاری در مورد سنگ

شعر موفقیت , شعر در مورد موفقیت , شعر درباره موفقیت , شعر در وصف موفقیت

گفتند چرا سنگ

گفتیم مگر در آن صبح غریب

اولین نقش ها و کلمات را

اجداد بیابان‌گردمان

بر سنگ نتراشیدند

شعر دلتنگی , شعر در مورد دلتنگی , شعر درباره دلتنگی , شعر در وصف دلتنگی

متن شعر سنگ عباس صفاری

شعر آتش , شعر در مورد آتش , شعر درباره آتش , شعر در وصف آتش

مگر کافی نیست که نان‌مان هنوز از زیر سنگ بیرون می آید

و ناممان شتابان می رود

که بر سنگ نوشته شود.

شعر پاییز , شعر در مورد پاییز , شعر درباره پاییز , شعر در وصف پاییز

دانلود شعر سنگ عباس صفاری

شعر امام علی , شعر در مورد امام علی , شعر درباره امام علی , شعر در وصف امام علی

سنگ‌مان را کسی به سینه نزد

و سرمان تا به سنگ نخورد آدم نشدیم.

شعر دوستت دارم , شعر در مورد دوستت دارم , شعر درباره دوستت دارم , شعر در وصف دوستت دارم

شعرهای کوتاه عباس صفاری

شعر گذر عمر , شعر در مورد گذر عمر , شعر درباره گذر عمر , شعر در وصف گذر عمر

در این صبح ِ سراسر تعطیل

چه فرق می‌کند تن

به آن ساتن ِ لغزان و خنک بسپاری

یا به تِکه‌ای از آفتاب پاییزی که دارد

شعر کلیسا , شعر در مورد کلیسا , شعر درباره کلیسا , شعر در وصف کلیسا

شعر کوتاه عباس صفاری

شعر کودکی , شعر در مورد کودکی , شعر درباره کودکی , شعر در وصف کودکی

در به در و پنجره به پنجره

دنبالت می‌گردد

از طرز نگاهم باید حدس می‌زدی

که من ِ ظاهرا فراموشکار و سر به هوا

خطوط کشیده‌ی اندامت را دقیق

تا مرز نامرئی شدن ِ هرچه پیراهن

از بَر کرده‌ام

شعر کمک , شعر در مورد کمک , شعر درباره کمک , شعر در وصف کمک

دانلود شعر عباس صفاری

شعر مردانگی , شعر در مورد مردانگی , شعر درباره مردانگی , شعر در وصف مردانگی

اگر می‌دانستی جایت

سر میز صبحانه چقدر خالی است

و قهوه منهای شیرین‌زبانی تو

چقدر تلخ

من و این آفتاب ِ بی‌پروا را

آن‌قدر چشم‌انتظار نمی‌گذاشتی

شعر غربت , شعر در مورد غربت , شعر درباره غربت , شعر در وصف غربت

دانلود کتاب شعر عباس صفاری

شعر هدف , شعر در مورد هدف , شعر درباره هدف , شعر در وصف هدف

قهوه‌ات دارد سرد می‌شود

و طاقت ِ آفتاب ِ نشسته بر صندلی‌ات طاق

مگر چقدر طول می‌کشد

انتخاب پیراهنی که ساعتی دیگر

باید از تن درآوری

شعر گرگ , شعر در مورد گرگ , شعر درباره گرگ , شعر در وصف گرگ

دانلود شعر های عباس صفاری

شعر جهالت , شعر در مورد جهالت , شعر درباره جهالت , شعر در وصف جهالت

هر سال

حوالی اردی بهشت

علف‌های هرز این باغچه

با اولین رگبار‌ هار می‌شوند

و عرصه بر بنفشه‌های زبان‌بسته

تنگ می‌کنند

شعر پرسپولیس , شعر در مورد پرسپولیس , شعر درباره پرسپولیس , شعر در وصف پرسپولیس

شعر عاشقانه از عباس صفاری

شعر پرنده , شعر در مورد پرنده , شعر درباره پرنده , شعر در وصف پرنده

سرمست سرعت

حتی به پناهگاه جیرجیرک‌ها

و درز سنگفرش‌های حیاط

سر می‌کشند

و هیچ حد و مرزی

جلودارشان نیست

شعر خنده , شعر در مورد خنده , شعر درباره خنده , شعر در وصف خنده

شعر عباس صفاری

شعر خواب , شعر در مورد خواب , شعر درباره خواب , شعر در وصف خواب

همسایه‌ها می‌گویند علف

بی‌عار است

علف این باغچه اما

پرکار است و بیمار

حواسم نباشد شبانه

خفه می‌کند از دم

شب‌بوهای نوشکفته‌ام را

شعر هجران , شعر در مورد هجران , شعر درباره هجران , شعر در وصف هجران

شعر عباس صفاری سنگ

شعر استقلال , شعر در مورد استقلال , شعر درباره استقلال , شعر در وصف استقلال

به کوکب‌های قشنگم سفارش کرده‌ام

با علف جماعت

کل‌کل نکنند

و از سر راهشان کنار بروند

شعر سربازی , شعر در مورد سربازی , شعر درباره سربازی , شعر در وصف سربازی

شعر عباس صفاری در مورد سنگ

شعر چوپان , شعر در مورد چوپان , شعر درباره چوپان , شعر در وصف چوپان

علف آنقدر بی‌چشم و روست

که آب گل‌های همین باغچه را می‌خورد

اما بعید نیست مثل لشکری مزدور

یقه‌ی زیبایشان را

بی‌هوا بگیرد

و درجا پرپرشان کند

شعر همسر , شعر در مورد همسر , شعر درباره همسر , شعر در وصف همسر

شعر عباس صفاری درباره سنگ

شعر فوتبال , شعر در مورد فوتبال , شعر درباره فوتبال , شعر در وصف فوتبال

در این باغچه‌ ی سرسبز

پرونده‌ ی علف روزبه‌روز

سیاه‌ تر می‌شود

با این همه حکم قتلش را

دلم نمی‌ آید صادر کنم

اگرچه سزاوار مرگ است و

آخور احشام.

شعر آزادی , شعر در مورد آزادی , شعر درباره آزادی , شعر در وصف آزادی

شعر عباس صفاری

شعر حسادت , شعر در مورد حسادت , شعر درباره حسادت , شعر در وصف حسادت

چراغها خاموش

و روی کیک تولد

یک آی با کلاه،

که عنقریب به فوت بی رمقی

الف خواهد شد

شعر حال خوش , شعر در مورد حال خوش , شعر درباره حال خوش , شعر در وصف حال خوش

شعر عباس صفاری سنگ

شعر غروب , شعر در مورد غروب , شعر درباره غروب , شعر در وصف غروب

شوهر در کشوی آشپزخانه

دارد دنبال کارد می گردد

زن نیمه عریان و پا برهنه نیست

اما کیک به دست به طرز غریبی

مثل سالومه قدم بر می دارد

و چهره اش در نور کهربایی شمع

به ماسکی عتیقه می ماند

عجیب شبیه خودش.

شعر خدا , شعر در مورد خدا , شعر درباره خدا , شعر در وصف خدا

اشعار عباس صفاری کبریت خیس

شعر فرزند , شعر در مورد فرزند , شعر درباره فرزند , شعر در وصف فرزند

زوج جوان و بی شک خوشبختی

دور میشود آرام

از دود سیگار مرده شوری من

صاحبخانه ی میهمان نواز

به سیگار می گوید میخ تابوت

پس با یک حساب سرانگشتی

تابوت من باید چیزی باشد

شبیه تختخواب تا شده ی مرتاض ها

عجالتن اما

باید برای این دوربین لبخند بزنم.

شعر غرور , شعر در مورد غرور , شعر درباره غرور , شعر در وصف غرور

اشعار عباس صفاریان

شعر غم , شعر در مورد غم , شعر درباره غم , شعر در وصف غم

هنوز هم

چشم در چشم من

دستت که می رود به سمت گوشواره هات

تنوره کشان وحشی می شود خون

تا انتهای هر رگ بن بستم

شعر حرف مفت , شعر در مورد حرف مفت , شعر درباره حرف مفت , شعر در وصف حرف مفت

اشعار عباس صفاری سنگ

شعر محبت , شعر در مورد محبت , شعر درباره محبت , شعر در وصف محبت

در اعماق این لحظه بی زمان

هنوز هم مثل تبی برق آسا

وقتی سرایت می کنی به من

فقط جرقه ای

از سر انگشتانت کافی است

شعر چشم , شعر در مورد چشم , شعر درباره چشم , شعر در وصف چشم

نقد شعر عباس صفاری

شعر افغانستان , شعر در مورد افغانستان , شعر درباره افغانستان , شعر در وصف افغانستان

گاهی ما

عکس ها را می سوزانیم

و گاهی

عکس ها ما را

شعر مهربانی , شعر در مورد مهربانی , شعر درباره مهربانی , شعر در وصف مهربانی

متن شعر سنگ عباس صفاری

آدمها به همان خونسردی که آمده اند

چمدانشان را می بندند

و ناپدید می شوند

یکی در مه

یکی در غبار

یکی در باران

یکی در باد

و بی رحم ترینشان در برف

شعر ماه , شعر در مورد ماه , شعر درباره ماه , شعر در وصف ماه

دانلود شعر سنگ عباس صفاری

با تو این روزها

آنقدر بی تعارف شده ام

که می توانم صادقانه بگویم

حضور از جان گذشته ات در خیابان

پاک ، غافلگیرم کرده است .

شعر مسافرت , شعر در مورد مسافرت , شعر درباره مسافرت , شعر در وصف مسافرت

 اشعار عباس صفاری

دیگر وقتش رسیده بود

که تکلیفت را

با این کارد به استخوان رسیده

یکسره می کردی …

مرگ یکبار شیون یک بار !

و تو محشر کردی .

شعر حجاب , شعر در مورد حجاب , شعر درباره حجاب , شعر در وصف حجاب

شعر از عباس صفاری

وقتی سازهای مخالف را مذبوحانه

روی اعصاب تو کوک می کردند

چه زرنگ و دور اندیش

از کوره در نرفتی

و سکوت سر به فلک کشیده ات را

سنگر کردی .

شعر امام حسن عسکری , شعر در مورد امام حسن عسکری , شعر درباره امام حسن عسکری , شعر در وصف امام حسن عسکری

شعر کوتاه عباس صفاری

مبارکت باد این سنگر استوار

چه زیبا غافلگیر

و تکمیلم کرده ای

حضور با شکوهت

در این لحظه های همیشه ام

مبارکم باد …

شعر حضرت مهدی , شعر در مورد حضرت مهدی , شعر درباره حضرت مهدی , شعر در وصف حضرت مهدی

شعر سنگ از عباس صفاریان

زمستان را فقط

به خاطر تو دوست دارم

به خاطر لباس‌های گرم زمستانی‌ات

که هرچه سردتر می‌شود

زیباترت می‌کنند

شعر آب , شعر در مورد آب , شعر درباره آب , شعر در وصف آب

نقد اشعار عباس صفاری

به خاطر پالتوی کمرتنگی که قدت را

بلندتر نشان می‌دهد

به خاطر آن پلی‌ور سفید یقه‌اسکی

که محشر می‌کند

و هر بار که می‌پوشی‌اش

مثل گلی که باز شود در برف

چهره‌ات می‌شکوفد از یقه‌ی تنگش

شعر تشکر , شعر در مورد تشکر , شعر درباره تشکر , شعر در وصف تشکر

اشعار عباس صفاری

به خاطر آن شال گردن کشمیر

که جان می‌دهد برای یک میز آفتابگیر وُ

قهوه‌ی تلخ با شیر

سال از پیِ سال از حضور تو

حظ می‌کنم هر روز

در لباس‌هایی که فصل را کوتاه

و بی‌همتا می‌کند پسند تو را

شعر نیمه شعبان , شعر در مورد نیمه شعبان , شعر درباره نیمه شعبان , شعر در وصف نیمه شعبان

اشعار عباس صفاری کبریت خیس

لباس‌هایی که وسط تابستان هم

دلم برای دیدنشان

تنگ می‌شود

دستکش‌های نرمی

که از من نیز گرم‌ترند

و بوی صحرائی چرمشان تا بهار

عطر ملایم دست‌های توست

شعر عروس و داماد , شعر در مورد عروس و داماد , شعر درباره عروس و داماد , شعر در وصف عروس و داماد

اشعار عباس صفاریان

زمستان را

به خاطر چتری دوست دارم

که سرپناهش را در باران

قسمت می‌کنی با من

شعر خوشبختی , شعر در مورد خوشبختی , شعر درباره خوشبختی , شعر در وصف خوشبختی

اشعار عباس صفاری سنگ

هنوز باورم نمی‌شود

که سال به سال

چشم به راه زمستانی می‌نشینم

که سال‌ها چشم دیدنش را نداشته‌ام.

شعر قهوه , شعر در مورد قهوه , شعر درباره قهوه , شعر در وصف قهوه

اشعار عباس صفاری

لازم نیست دنیادیده باشد

همین که تو را خوب ببیند

دنیایی را دیده است

شعر قضاوت , شعر در مورد قضاوت , شعر درباره قضاوت , شعر در وصف قضاوت

شعر عباس صفاری سنگ

از میلیون‌ها سنگ همرنگ

که در بستر رودخانه بر هم می‌غلتند

فقط سنگی که نگاه ما بر آن می‌افتد زیبا می‌شود

شعر معلم , شعر در مورد معلم , شعر درباره معلم , شعر در وصف معلم

مجموعه اشعار عباس صفاری

تلفن را بردار

شماره‌اش را بگیر

و ماموریت کشف خود را

در شلوغ‌ترین ایستگاه شهر

به او واگذار کن

از هزاران زنی که فردا

پیاده می‌شوند از قطار

یکی زیبا

و مابقی مسافرند.

شعر دی ماه , شعر در مورد دی ماه , شعر درباره دی ماه , شعر در وصف دی ماه

اشعار کوتاه عباس صفاری

آنچه به جا می‌ماند

رد پائی است

و خاطره‌ای که هر از گاه پس می‌زند

مثل نسیم سحر

پرده‌های اتاقت را

شعر زمستان , شعر در مورد زمستان , شعر درباره زمستان , شعر در وصف زمستان

دانلود اشعار عباس صفاری

دلخوشیم که در نیمه ی تاریک دنیا

کسی ما را گم کرده است

و دارد در به در

دنبالمان می گردد

کسی که زنگ در را

همیشه بعد از هجرت ما

به صدا در خواهد آورد

شعر سیزده بدر , شعر در مورد سیزده بدر , شعر درباره سیزده بدر , شعر در وصف سیزده بدر

اشعار عاشقانه عباس صفاری

گنجشکانی که رد تو را دیروز

درخت به درخت

و خیابان به خیابان

دنبال کرده‌اند

خدا می‌داند چه دیده‌اند

که جیک‌شان دیگر

در نمی‌آید!

شعر ذات خراب , شعر در مورد ذات خراب , شعر درباره ذات خراب , شعر در وصف ذات خراب

شعر عباس صفاری سنگ

اولین بار نیست

که این غروب لعنتی غمگین‌ات کرده است

آخرین بار نیز نخواهد بود.

 شعر رمضان , شعر در مورد رمضان , شعر درباره رمضان , شعر در وصف رمضان

شعر عباس صفاری درباره سنگ

به کوری چشمش اما

خون هم اگر از دیده ببارد

بیش از این خانه‌نشین‌مان

نخواهد کرد ..

کفش و کلاه کردن از تو

خنده به لب آوردن‌ات از من ..

 شعر جنگ , شعر در مورد جنگ , شعر درباره جنگ , شعر در وصف جنگ

شعر عباس صفاری

هربار که آمده ای

آخرین بار بوده است

و هربار که رفته ای اولین بار

 شعر قرآن , شعر در مورد قرآن , شعر درباره قرآن , شعر در وصف قرآن

شعر عباس صفاری در مورد سنگ

فردا تو را

برای اولین بار خواهم دید

همانطور که دیروز

برای آخرین بار دیدمت

شعر صبر , شعر در مورد صبر , شعر درباره صبر , شعر در وصف صبر

متن شعر سنگ عباس صفاری

شاید امروز نیز صدایت

که بارش شیرین توت

بر پرده کتای است

دهانم را آب بیندازد

شعر ضامن آهو , شعر در مورد ضامن آهو , شعر درباره ضامن آهو , شعر در وصف ضامن آهو

دانلود شعر سنگ عباس صفاری

ماه نیستی

تا در قاب نقره ای ات

هر بار که نو می شوی

حکایتی کهن باشد

شعر نفاق , شعر در مورد نفاق , شعر درباره نفاق , شعر در وصف نفاق

شعرهای کوتاه عباس صفاری

افتاده به جان من

آغوش شعله وری هستی

که در چشم بر هم زدنی

کن فیکون می کنی مرا

شعر کنار هم بودن , شعر در مورد کنار هم بودن , شعر درباره کنار هم بودن , شعر در وصف کنار هم بودن

شعر کوتاه عباس صفاری

و هر بار که رفتنم را

از پاگرد پلکان

تماشا می کنی

مانند قزل آلای نگون بختی

که یک عقاب تیز چنگ

از رودخانه قاپیده باشد

گیجم و نمیدانم

چه بر سرم آمده است

شعر ضایع شدن , شعر در مورد ضایع شدن , شعر درباره ضایع شدن , شعر در وصف ضایع شدن

دانلود شعر عباس صفاری

دستی به در می کوبد

و قلب من

چون آشیانه ای تُهی

از شاخسار استخوانی اش

به زیر می افتد

شعر راستگویی , شعر در مورد راستگویی , شعر درباره راستگویی , شعر در وصف راستگویی

دانلود کتاب شعر عباس صفاری

می دانم تو نیستی

تو با کلید تمام درهایی که بر خود بسته ام

در تردید بی پایان سنگ ها و سایه ها

پنهان شده ای

پرنده و باد نیز

فقط در شعر شاعری سودایی

به در می کوبند

شعر ایران , شعر در مورد ایران , شعر درباره ایران , شعر در وصف ایران

دانلود شعر های عباس صفاری

در قاب استخوانی ام می ایستم

و آهسته می گشایم

دری که لولایش را

بر چهارچوب هراس من میخ کرده ای

چشمانم را

مانند دو تیله ی چینی

به تاریکی پرتاب می کنم

و جز باد و پرنده ای خیس

هیچ نمی بینم

شعر نوروز , شعر در مورد نوروز , شعر درباره نوروز , شعر در وصف نوروز

شعر عاشقانه از عباس صفاری

پا به پا کردنش را

به پای تردید او نگذار

اگر چه نو بال

اما پروانه ایست که می داند

روی کدام گل بنشیند

با سوزن ته گرد هم نمی توان

صلیب وار قابش کرد

و هر روز تماشایش

شعر ظلم و ستم , شعر در مورد ظلم و ستم , شعر درباره ظلم و ستم , شعر در وصف ظلم و ستم

شعر عباس صفاری

از چشمهایش پیداست

عزمش جزم است

و اراده اش آهن

یکی از همین شب های بی چفت و بست

شبیخون می زند

به قلبی که سالهاست لق می زند

در قفس سینه ات 

شعر بی وفایی , شعر در مورد بی وفایی , شعر درباره بی وفایی , شعر در وصف بی وفایی

شعر عباس صفاری سنگ

می‌آیی و می‌رَوی

رنگ‌ها

مُدها

و مُدل‌ها را

کوتاه وُ بلند

تند وُ ملایم وُ سنگین

پا به پای فصول

می‌آوری و می‌بَری

شعر نوزاد پسر , شعر در مورد نوزاد پسر , شعر درباره نوزاد پسر , شعر در وصف نوزاد پسر

شعر عباس صفاری در مورد سنگ

دیگر چه باشی چه نباشی

تنها کتاب بالینیِ من شده‌ای

در این اتاقِ پُر از کتاب‌های ناخوانده

شعر امید , شعر در مورد امید , شعر درباره امید , شعر در وصف امید

شعر عباس صفاری درباره سنگ

با این حواس پنج‌گانه‌ای که هیچ‌کدام

حساب نمی‌بَرد از من

هزار بار هم که آمده باشی

صدای پِت‌پِت ماشینت از کنار خیابان

هنوز گلویم را خشک

و مرطوب می‌کند کفِ دستانم را

شعر انتظار , شعر در مورد انتظار , شعر درباره انتظار , شعر در وصف انتظار

شعر عباس صفاری

می‌آیی

می‌روی

و همیشه پیش از

پشت سر بستنِ در

طوری نگاهم می‌کنی

که انگار سقف دنیا از سنگ وُ

آسمان لرزه‌ای در راه

شعر انتقام , شعر در مورد انتقام , شعر درباره انتقام , شعر در وصف انتقام

شعر عباس صفاری سنگ

گفته بودم

زیباتر از تمام ستارگانی هستی

که سینمای جهان کشف کرده است

حالا هزار سال نوری

دور شده‌ای از من

و هزار بار زیباتر

شعر اشک ریختن , شعر در مورد اشک ریختن , شعر درباره اشک ریختن , شعر در وصف اشک ریختن

!

اشعار عباس صفاری کبریت خیس

خرت و پرت‌های این خانه

چشم تو را که دور می‌بینند

یک‌بند پشت سرم حرف می‌زنند

گلدان‌ها

پرده‌ها

تختخواب آشفته

ظروف تلنبار بر هم

مجلات بازمانده بر میز

حتا این گربه‌ی بی‌چشم و رو

که در غیاب تو ترجیح می‌دهد

حیاط همسایه را

شعر پنجره , شعر در مورد پنجره , شعر درباره پنجره , شعر در وصف پنجره

اشعار عباس صفاریان

می‌گویند تو که نیستی

تنبل می‌شوم

و سمبَل می‌کنم

هر مهمی را

کسی نیست به این کله‌پوک‌ها بگوید

وقتی تو نیستی چه فرق می‌کند

فرقم را از کجا باز کنم

و یقه‌ام را تا کجا

شعر بی اعتنایی , شعر در مورد بی اعتنایی , شعر درباره بی اعتنایی , شعر در وصف بی اعتنایی

اشعار عباس صفاری سنگ

از فرودگاه که بردارمت

خواهی دید ریش سه روزه‌ام

سه‌تیغه است و معطر

و خط اطو بازگشته است

به پیراهن و شلوارم

شعر پیری , شعر در مورد پیری , شعر درباره پیری , شعر در وصف پیری

نقد شعر عباس صفاری

برای کنف کردن این غروب

و خنداندن تو حاضرم

در نور نئون های یک سینما

مثل چارلی چاپلین راه بروم

و به احترام لبخندت

هر بار کلاه از سر برمی دارم

یک جفت کبوتر از ته آن

به سمت دست های تو پرواز کنند

شعر باغ , شعر در مورد باغ , شعر درباره باغ , شعر در وصف باغ

متن شعر سنگ عباس صفاری

اگر شعبده باز تردستی بودم

با یک جفت کفش کتانی

و یک کلاه حصیری

می توانستم برایت سراپا

تابستان شوم سر هر چهارراه

و کاری کنم که بر میز خال بازها

هر ورقی را برگردانی

آس دل باشد

و هر تاسی که بریزی

اشعار عباس صفاری